به گزارش سینماپرس برخی یادداشت ها و اظهارات سینماگران طی روزهای اخیر به شرح زیر است.
ناهید علامی بازرس انجمن چهره پردازان سینمای ایران با ارسال یک یادداشت اختصاصی به سینماپرس نوشت: شش سال تا توانست خراب کرد و صدمه زد؛ حق و ناحق کرد و مدافع متخلفین و بله قربان گوهای دست به سینه بود. به روح و روان کسانی تعرض کرد که دنبال حق بودند و تن به ذلت و خواری ندادند. هرگز این دوران فلاکت بار خانه سینما از یادمان نخوهد رفت و حالا هم که باید برود می خواهد با افتخار برود شاید عده ای باور کنند اما آنان که در دل مسائل بودند خوب می دانند چه کرد و این چند سال چگونه گذشت! تاریخ هرگز دو گروه را فراموش نخواهد کرد؛ آنان که به سختی ساختند و آنان که به راحتی خراب کردند... زمان گویای همه چیز خواهد بود و هرگز فراموش نخواهد کرد. تاریخ هرگز فراموش نخواهد کرد...
کاوه صباغ زاده کارگردان سینما با انتشار یک استوری در صفحه اینستاگرام خود نوشت: آقای شاهسواری سال ۹۷ بود که فیلمنامه ام در شورای پروانه ساخت به طور کامل رد شد. شما نماینده خانه سینما در شورا بودید. با شما تماس گرفتم و بهم گفتید (همه میدونن من توی شورا فیلمنامه نمیخونم. حالا بذار پیگیری میکنم و خبرت میکنم.) از این جمله چهار سال میگذره و هنوزم خبرم نکردید. البته همون فیلمنامه بدون حتی یک کلمه تغییر سال گذشته پروانه گرفت. بدون کمک و پیگیری شما. خوشحالم که استعفا کردید. خوشحال که رفتید. امیدوارم کلاً از سینما استعفا بدید. امیدوارم همه دوستان و هم پالکیهاتون هم زودتر از سینما برن. در این شش سال فقط جیبهاتون رو پر کردید و فقط به فکر جاه طلبی ها و منافع شخصی خودتون بودید. امیدوارم برای همیشه از خانه سینما و سینما و هرگونه فرهنگ و هنری فاصله بگیرید. منو که عقب انداختید. دیگران رو بیشتر. امیدوارم هیچکس ازتون نگذره. من که نمی گذرم.
رضا سخایی شاهرودی عضو انجمن دستیاران کارگردان و برنامه ریزان در پی استعفای محمدعلی نجفی با انتشار تصویری از وی در استوری اینستاگرام خود نوشت: الآن یادتون اومده؟ جنابعالی در سال ۹۹ با تخلف وارد هیأت مدیره شدید. اگر رفتار غلطی صورت گرفته چرا بازرس ورود نمیکنه؟ بازرس محترم یک ماه قبل در جایی افاضات فرمودند وظیفه بازرس سکوت است نه ورود! البته پوزش میخوام؛ خود بازرس در سال گذشته بدون داشتن اعتبار قانونی در صنف خودشون در مجمع خانه سینما شرکت کردند و به عنوان بازرس خانه انتخاب شدند.
فرزاد موتمن کارگردان سینما نیز با انتشار خبر استعفای شاهسواری در استوری اینستاگرام خود نوشت: بالاخره باید چنین واکنشی صورت میگرفت. حالا که بر همگان واضح شده است که خانه سینما نهاد مستقلی نیست، چرا بر ابقای آن پافشاری میشود؟
ناصر صفاریان مستندساز کشورمان نیز با انتشار خبر استعفای شاهسواری نوشت: کاش آقای محمدعلی نجفی، رئیس هیأت مدیره خانه سینما هم چنین کرده بود و کاش چنین کند...
کیوان کثیریان عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران نیز در یکی از استوری های اینستاگرام خود نوشت: انتقادات به عملکرد شش ساله مدیرعاملی شاهسواری در خانه سینما بسیار است. همراهی همیشگی او با دولت ها هم قابل انکار نیست. خانه سینما یک شبه به این حال و روز نیفتاده و استقلالش را نباخت. این یک روند دستکم شش ساله است. حالا هم نمی دانم، این استعفا، پنج شش روز پیش از انتخابات قرار است چه نتیجه ای به بار بیاورد، یا چه آب رفته ای را به جوی برگرداند و چه آبرویی را بخرد؟ چرا با اتفاقات اخیر و اتفاقات فراوان پیش از آن که خوشایند هم نبود این استعفا رخ نداد؟ نوشداری بعد از مرگ سهراب است؟ خدا آخر و عاقبت همه مان را به خیر کند.
روانبخش صادقی عضو هیأت مدیره فعلی خانه سینما در آستانه برگزاری انتخابات این نهاد صنفی، در قالب یادداشتی به حواشی روزهای اخیر، پرداخت. در بخشی از این یادداشت آمده است: آنچه در خانه سینما پیش آمده قطعاً محصول یکی دو روز یا چند دوره اخیر نیست که خود میتواند تلنگری باشد بر نیاز به بازسازی این خانه و تغییر دیدگاهها و روشهای قدیمی و گاهاً اشتباه حاکم بر آن، تلنگری بر رفتارهای فرد فرد ما در تقابل با یکدیگر و با اساس این نهاد مدنی و در نهایت جامعه، تلنگری بر اهمیت نگرانیها و دغدغههای اهالی فهیم سینمای کشور بر مسائل روز با تمام گرفتاریها و تنگناهای کاری و معیشتی شان، تلنگری بر هیئت مدیره ها تا در خصوص مسائل مهم بی درایتی بخرج ندهند، تلنگری به رویههای اشتباه حمله سودجویانه به هیئت مدیره ها و کلیت خانه سینما با تمام ایرادات و مدیریت نادرستش، تلنگری است بر من و بر ما و بر منتخبین آتی، تلنگری بر یادآوری خانه سینمایی که میخواستیم و خانه سینمایی که داریم و آن کجا و این کجا! اما من دلم برای خودِ این خانه میسوزد. برای خشت خشت آن. برای گفتمان جاری در آن در طی سالیان. برای خانه سینمایی که اکنون در جایی که میبایست باشد که نیست هیچ، بلکه در نیم دهه قبلتر خود هم نیست. حال تا کی باید دنبال مقصر بگردیم؟ من مقصرم. من هم مقصرم. من یکی از چندین یا چند ده یا چند صد مقصرم. نسل ما مقصریم چون گاهی قائل به احترام به سن و سابقه و شأن هنری افراد بوده و هستیم بیش از نیاز. مقصریم چون نمیتوانیم فرار به جلو بکنیم. مقصریم که نمیتوانیم در بدترین شرایط خانهمان را رها کنیم که مبادا طوفان حوادثی که در راه است بنیانش را برکَنَد. من هم مقصرم چون نمیتوانم چند روز مانده تا پایان دورهام و برگزاری مجمع عمومی استعفا دهم و بروم. من هم مقصرم چون میمانم تا جایی که حقوق قانونیم اجازه دهد تا آنچه از این خانه مانده را در انتخاباتی آزاد و قانونی به منتخبین این نهاد صنفی و مدنی تحویل دهم بدون نگاه خودی یا ناخودی بودنشان و بدون اندیشیدن به تاثیرگذار بودن یا نبودنشان. چون معتقدم این دیگ نه برای من بلکه باید برای دیگران بجوشد...
ارسال نظر